سلام دختری.پنج شنبه 18/2/93 اولین بار اجازه دادیم شما سوار هلی کوپتر و قطار توی پارک جنگلی بشی.قبلا یه بار کنار ساحل بردیمت که سوار بشی یه کوچولوی دیگه اونجا بود تا نشست سوار قطار گریه کرد و تو هم دیگه قبول نکردی بشینی و گریه می کردی. تا شد پنج شنبه و وقتی سوار شدی خیلی دوست داشتی و دست تکون میدادی و فرمان قطار رو می چرخوندی و کلی بهت خوش گذشت.بعدش هم رفتیم و اولین بلال امسالت رو خوردی .پارسال خیلی کوچیک بودی و با این حال خیلی بلال دوست داشتی و می خوردی .امسال هم خیلی خوشت اومد و با اشتها می خوردی و فرقش با پارسال این بود که خودت نگهش میداشتی و می خوردی.حسابی بازی کردی و بعدش با بابایی رفتیم جیگرکی و بعدش هم پارک و تاب بازی .راست...