دختر مستقل من
سلام به همه دوستان.نیایش خانم من چند وقتی هست که وقتی میخواهیم سوار ماشین بشیم میگه پش پش ...یعنی مبخواد خودش صندلی عقب بشینه،بابایی هم براش کمربندش رو می بنده و خودش میشینه و با آهنگ دستاش رو تکون می ده و می رقصه.امروز صبح که می خواستم بیام اداره نیایش خانم حتما می خواست عروسک خودش رو هم بیاره .هیچی راضی نشد بگذاره خونه و با خودش آورد و صندلی عقب نشست و محکم نا نای خودش رو نگه می داشت. رفتیم تا ایستگاه تا من با مینی بوس برم اما ازم جدا نمی شد و گریه می کرد.این شد که سه تایی راهی اداره شدیم و تا اونجا نیایش خانم شیر خورد و خوابید توی بغلم .بعد که رسیدیم بازم گریه می کرد و نمی خواست بره بلاخره بابایی به هوای مغازه رفتن و بستنی خریدن ازم جداش کرد و من یواشکی ازش جدا شدم و اومدم اداره.بعد هم بابایی زنگ زد که ما داریم برمیگردیم و نیایش هم خوبه....خیلی سخت بود وقتی گریه می کردی دلم نمی خواست برم اداره ولی نمی شدعزیز دلم..با این رئیس اصلاً نمی شد مرخصی هم بگیرم..دخترم امیدوارم درکم کنی اصلا راضی نیستم ازت جدا بشم ولی نمیشه..امیدوارم وقتی بزرگ شدی منو درک کنی..اصلا دوست ندارم تو هم اداری بشی ..واقعاسخت...دخترم عادت کرده غروب ها هی بهانه بیرون رو می گیره و میگه دوش....دو..دو..چی چی ...قطار..تا تا .....دوست داره بره بیرون و گوشت بخوره و سوار قطار بشه و تاب بازی کنه و این کار هر روز ما شده..آخرش هم از قطار و هلی کوپتر و توپ بازی خسته نمی شه و بعد از رفتن هر کدوم دو یا سه بار بازم با گریه میریم خونه.....خدایا مراقب همه بچه ها و دختر منم باش.دوستت دارم گل من