نیایش جوننیایش جون، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 24 روز سن داره

دوستت دارم نیایش

تولدت مبارک گلم

1393/4/29 13:38
نویسنده : مامانی
387 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دختر ماهم.مامان قربون چشمهای معصومت بشه.گلم ...عزیزم ...تولدت مبارک...به خاطر تاخیر منو ببخش .با اومدن به این شعبه دیگه دسترسی به اینترنت ندارم...خونه هم که شما نمیگذاری و تا لب تاب رو میبینی میخوای فیلم نگاه کنی....الان اداره ام و از نبود همکارم استفاده کردم و داره مینویسم تا نیومده ....کارم این جا زیادتر و وقت ندارم...به خاطر شب های قدر نشد تولد بگیریم فقط یه جشن کوچولو خونه مادر جون و بعد یه جشن خونه عزیزجون

پسندها (2)

نظرات (4)

مامانی و بابایی دخمل بلا
30 مرداد 93 18:59
شاید چشم های ما نیاز داشته باشند که گاهی با اشک هایمان شسته شوند , تا بار دیگر زندگی را با نگاه شفاف تری ببینیم…
خاله جون
7 شهریور 93 21:29
روش مدیریت: یکی از دوستان، مهندسی است که آمده بود و می گفت: اخیرا یک طوق لعنتی به گردن بنده انداختند و در فلان جا مدیر کل شدم. به او گفتم: امیدوارم خدمت بهتری بکنی. گفت مطلب این است که نمی گذارند و با اینکه چند روز بیشتر نیست، اذیت می کنند. پرسیدم: چطور اذیت می کنند؟ گفت: همکاران ما( مدیر کل های دیگر) می گویند که مقام مافوق شما خیلی ناراضی است و رضایت کامل ندارد. گفتم: چطور شده است؟ گفت: شما اصول اداری را رعایت نمی کنید. گفتم: کدام را رعایت نمی کنم؟آیا مثلا کارها نسبت به گذشته سریعتر انجام نمی گیرد؟ گفتند: خیر کارها نسبت به گذشته سریعتر و بهتر هم انجام می گیرد. گفتم: پس چه عیبی پیدا شده است؟ گفتند: آخر شما به کارکنانتان زیاد اجازه می دهید یک ساعت تا دو ساعت بیرون بروند. گفتم: شما که می گویید کارها سریعتر انجام می گیرد. من اگر اجازه می دهم چون (آن کارمند) احتیاج دارد اجازه می دهم. گفتند: این برای دیگران اسباب زحمت می شود، زیرا آنها نمی توانند اجازه بدهند. گفتم: خوب چرا نمی توانند اجازه بدهند، آنها هم کارهایشان را سریعتر انجام بدهند و اجازه هم بدهند. گفتند: آنها حسابهای دیگر هم می کنند. مثلا شما آن روز که در آن اتاق بودید و آن مقام مافوق آنجا بود، وقتی سخن او تمام شد، زود رفتید و دیگر نماندید تا از او استمالتی بکنید. احتراماتی به جا بیاورید و تعارفات مادون مافوق، با او بکنید. گفتم: اینجاست که دیگر باید عرض کنم بنده اهلش نیستم، خواهش می کنم به ایشان بگویید هروقت مذاقشان و مزاجشان با این طرز کار من سازگار نیست، من خداحافظی می کنم و لازم نیست دیگر هیچ دوز وکلکی برایم درست بکنند. ایشان از دوستانی است که جدا در بخش های گوناگون زندگیش، ایمان نفوذ دارد و من او را مدتهاست میشناسم. ایمانش، به او می گوید که اگر یکی از کارکنان آنجا واقعا یک یا دو ساعت نیاز دارد که بیرون برود و او می خواهد به نحو بهتر و با ایمان آنجا را اداره کند، و می داند که نظم با ایمان، نظم ماشینی نیست، و نظمی است که در عین نظم بودن باید نیاز پیچ و مهره های داخل این ماشین را هم کاملا رعایت کرد و فهمید، که اگر واقعا این کارمند الان همسرش مریض است و می خواهد پیش دکتر برود. چنانچه او را اینجا نگه داشتی، دیگر ماندن او به درد بخور نیست و اصلا کار انجام نمی گیرد. لذا هم ردیف او همین کارمند را به زور در اینجا نگه می دارد اما کارش به اندازه او انجام نمی گیرد. و این یکی را با آنکه کمتر در محل کار نگه می دارد ولی کارش به اندازه او انجام می گیرد، آن نظم بی روح است و این نظم با روح، آن نظم چون بی روح است به نیاز موجودات زنده داخل این نظام ، بی توجه است و این نظم چون با روح است به این امر توجه دارد و در عین قاطعیت در اداره، و فرماندهی در عین حال آن محبت را هم دارد. لذا کارمندی که با اوست، هم از او قاطعیت می بیند و هم محبت. درباره امام سجاد ،آن شاعر با علاقه،با محبت نسبت به خاندان پیغمبر و با توجه به کمالات روحی آنها چه گفت؟ امام سجاد(ع) کسی است که وقتی انسان در کنار او می ایستد حتی به خودش اجازه نمی دهد خیره به او نگاه کند و احترام از او می گیرد، اما آیا این احترام گرفتن ناشی از ترس است؟ نه این احترام گرفتن ناشی از عظمت روحی است که در او می یابد، چون او واقعا شایستگی مافوق بودن را دارد. این است که برای دیگران در برابر او، خود به خود احترام گذاشتن طبیعی است و اجرای دستورها هم همینطور. هم به او احترام می گذارند، هم فرماندهی قاطع او را روی چشم می نهند و عمل می کنند و می دانند که او آنها را دوست دارد و هم اینها او را. این نظام روح دار است، نظامی بر پایه قاطعیت از یک طرف و محبت از طرف دیگر. این یکی از گوشه های بحث ولایت است. ولایت اسلامی و حکومت اسلامی حکومتی است که زمامدار و اداره کننده و توده و اداره شده، یکدیگر را دوست دارند. ولایت به معنای تسلط همراه با ولایت و به معنی محبت توأم با یکدیگر است. آن پیوند اداری با این پیوند قلبی با هم یکی هستند، نه این که ارتباط دارند، بلکه یکی هستندو از هم ریشه و الهام وکمک می گیرند. منبعمحمد حسین بهشتی/ حج در قرآن) .... jadiut.blogfa.com سلام آبجی اون روز که نیایش مریض شده بود و بهت مرخصی نمی دادند خیلی ناراحت شدم ....کاش همه ی مدیرای جامعه ی ما اینطوری بودند(یا ان شاءالله بشن) هدف حکومت اسلامی هم همینه یعنی تشکیل تمدن اسلامی که مدیراش اینطورین و هم سیستم نظم دینی(نظم با روح) داره. که تو این زمینه هر 10 سال به مثابه ی یک ثانیه است...خود تمدن غرب که الان ادارات ما میراث اونه 500سال طول کشید تا نظامش رو بسازه. ان شاءالله زود به اینجا برسیم. ایشالا نیایش خاله همیشه سالم باشه.قربونت
مامانی و بابایی دخمل بلا
10 شهریور 93 13:29
* ميدوني اگه صخره و سنگ تو مسير رودخانه زندگيت نباشه صداي آب قشنگ نيست . *
مامانی دخمل بلا
10 آبان 93 15:34
چرخید خداوند به دور سر تو زد بوسه به پاره پاره ی پیکر تو والله که کشتی نجات همه است گهواره ی کوچک علی اصغر تو