نیایش جوننیایش جون، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 5 روز سن داره

دوستت دارم نیایش

ولادت یاس مبارک

ولادت حضرت زهرا رو به همه مادران و خانم ها مخصوصاً خانم های شاغل زحمتکش  تبریک می گویم. همین طور به مادر عزیزم که مدیون زحماتش برای خودم و دخترم هستم .مادر عزیزم امیدوارم بتونم جبران کنم این همه مهربانی ات را...دوستت دارم ...
22 ارديبهشت 1393

پدر مهربانم و همسر عزیزم روزتان مبارک

از طرف من  و نیایش جون برای باباهامون دخـتــَــر کـه بــاشی میـدونـی اَوّلــــیـن عِشــق زنـدگیـتــ پـــِدرتـه دخـتــَــر کـه بــآشی میـدونـی مُحکــَم تــَریـن پَنــآهگــاه دنیــآ آغــوش گــَرم پـــِدرتـه دخـتــَــر کـه بــآشی میـدونـی مــَردانــه تـَریـن دستــی کـه مـیتونی تو دستـِـت بگیـــری و دیگـه اَز هـــیچی نَتــَرسی دســــتای گَرم وَ مِهـــــرَبون پـــِدرتـه هَر کـجای دنیـا هم بـــاشی چه بـاشه چـه نبــاشه قَویتــریـن فِرشتــه ی نِگهبـــان پـــِدرته   پدر عزیزم...... من نبودم و تو بودی ، بود شدم و تو تمام بودنت را به پایم ریختی ، حالا سالهاست که با بودنت زندگی می کنم ، هر روز، هر لحظه، هر آ...
22 ارديبهشت 1393

گلی من

سلام دختری.پنج شنبه 18/2/93 اولین بار اجازه دادیم شما سوار هلی کوپتر و قطار توی پارک جنگلی بشی.قبلا یه بار کنار ساحل بردیمت که سوار بشی یه کوچولوی دیگه اونجا بود تا نشست سوار قطار گریه کرد و تو هم دیگه قبول نکردی بشینی و گریه می کردی. تا شد پنج شنبه و وقتی سوار شدی خیلی دوست داشتی و دست تکون میدادی و  فرمان قطار رو می چرخوندی و کلی بهت خوش گذشت.بعدش هم رفتیم و اولین بلال امسالت رو خوردی .پارسال خیلی کوچیک بودی و با این حال خیلی بلال دوست داشتی و می خوردی .امسال هم خیلی خوشت اومد و با اشتها می خوردی و فرقش با پارسال این بود که خودت نگهش میداشتی و می خوردی.حسابی بازی کردی و بعدش با  بابایی رفتیم جیگرکی و بعدش هم پارک و تاب بازی .راست...
20 ارديبهشت 1393

خاطرات این روزها

سلام دخترم ماهم.عزیزم 25/1/93 تا28/1/93 یعنی 4 روز تب داشتی و من با به یاد آوردن خاطره تلخ شهریور پارسال که هیچوقت نخواستم بنویسمش با هر تب تو می مردم و زنده میشدم .خدا رو شکر روز 4 حالت بهتر شد و تبت قطع شد و فقط میل به غذا نداشتی که کم کم بهتر شدی.این 4 روز رو مرخصی گرفتم و پیشت بودم .خیلی سخت گذشت ولی خدا رو شکر تو خوب شدی و نگرانی ام تمام شد. خیلی دلم میخواد امروز هم سریعتر بگذره تا زودتر بیام پیشت و با تو باشم.خیلی با مزه شدی بعضی از کلماتی که یاد گرفتی و من  یادم میاد رو می نویسم تا یادگاری بمونه. دخترم الان کلمه های مامان ،بابا،عزیز ،آب  رو کامل میگه و اما بقیه: مه مه :مهمان ندونم:نمی دونم دایی: دادا خاله:آ...
20 ارديبهشت 1393

دندونی ها

دندونی اول (اولین دندان پایین) 15/12/91 دندونی دوم(دومین دندون پایین)25/1/92 دندونی سوم(اولین دندون بالا)24/2/92 دندونی چهارم(دومین دندون بالا)6/3/92 دندونی پنجم(سومین دندون بالا)16/3/92 دندونی ششم(چهارمین دندون بالا)23/3/92 دندونی هفتم(سومین دندون پایین)18/4/92 دندونی هشتم(چهارمین دندون پایین)١٠\5\92 دندونی نهم (پنجمین دندون پایین آسیاب بزرگ پایین سمت چپ)٢/٧/٩٢ دندونی دهم(پنجمین دندون بالا(آسیاب بزرگ بالا سمت چپ)٢٥/٧/٩٢ دندونی ١١(٦ دندون پایین(آسیاب بزرگ سمت راست)١٥/٨/٩٢ دندونی١٢(٧ دندون پایین(آسیاب کوچک سمت چپ)٢٢/٨/٩٢ دندونی١٣(ششمین دندون بالا)١٨/٩/٩٢ دندونی١٤(هفتمین دندون بالا)٢/١٠/٩٢ قر...
13 ارديبهشت 1393

یه دختر دارم...

دختر داشتن یعنی کمدی پر از دامن های رنگی چین چینی دختر داشتن یعنی اتاقی پر از عروسکای ریز و درشت که هروقت میری تو اتاق یه تیکه اش بره زیر پات و نفست ببره دختر داشتن یعنی یه میز توالت بنفش پر از کش های رنگی رنگی دختر داشتن یعنی رنگ زندگیت صورتی و بنفش دختر داشتن یعنی پچ پچ های آخر شب مادر و دختری توی یه تخت کوچیک صورتی دختر داشتن یعنی لاک های رنگی دختر داشتن یعنی تتوهای رنگ به رنگ روی بازو دختر داشتن یعنی رقص ، قر ، خنده های از ته دل ، موهای بلند ، دامن های زیبا ، کمد پر از لباس ، ناخن های لاک زده ، عروسکهای ریز و درشت ، میزتوالت پر از گل سر و گوشواره و .... دختر داشتن یعنی عشق در یک کلام ازت ممنون...
21 فروردين 1393

مادر

مادر که باشی گاهی انقدر نخوابیدی که چشمانت هنگام شیر خوردن نوزادت روی  هم میرود و ناگاه چشم باز میکنی و میبینی فقط چند ثانیه ای گذشته و تو باز هم  از ترس خفه نشدن کودکت از خواب پریده ای...   مادر که باشی گاهی آنقدر نرم میشوی که وقتی نیمه شب برای چندمین شب که  کودک 5 ماهه ات از خواب برمیخیزد و با چشمان بسته و خواب آلوده گریه که نه جیغ و  ناله میزند.کمی صبر میکی اما به ناگاه می شکنی و میباری پا به پای کودکت...   مادر که باشی گاهی پاهایت برایت حکم دست هایت را دارند وقتی کودک گریانت در آغوش توست و لحظه ی نمیتوانی از او دست بکشی و کاری انجام بدهی  وسیله ای که لازم داری با دست پا بر میداری... ...
5 فروردين 1393